سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفریحی

جملات زیبا در مورد خداوند

fu4784 جملات زیبا در مورد خداوند

یا رب مکن از لطف پریشان ما را / هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم / محتاج بغیر خود مگردان ما را . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

آرزویت را برآورد میکند ، آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی میگریاند . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

پروردگارا
ببخش مرا که آنقدر حسرت نداشته هایم را خوردم ، شاکر داشته هایم نبودم . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

بارالها
تو نادیده میگیری
من هم نادیده میگیرم
تو خطاهایـم را
من عطاهایت را . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

تا لحظه شکست به خدا ایمان داشته باش
خواهی دید که ان لحظه هرگز نخواهد رسید . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

گاهی خدا آن قدر صدایت را دوست دارد
که سکوت میکند تا تو بارها بگویی خدای من . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

گفتم: خدایا از همه دلگیرم گفت: حتی از من؟
گفتم: خدایا دلم را ربودند گفت: پیش از من؟
گفتم: خدایا چقدر دوری گفت: تو یا من؟
گفتم: خدایا تنها ترینم گفت: پس من؟
گفتم: خدایا کمک خواستم گفت: از غیر من؟
گفتم: خدایا دوستت دارم گفت: بیش از من؟
گفتم: خدایا اینقدر نگو من گفت: من توام ، تو من . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

خدایا ، بر من این نعمت را ارزانی دار که :
بیشتر در پی تسلا دادن باشم تا تسلی یافتن
و بیشتر در پی فهمیدن باشم تا فهمیده شدن . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

بهترین دوست، خداست، او آن قدر خوب است که اگر یک گل به او تقدیم کنید
دسته گلی تقدیم تان می کند و خوب تر از آن است که
اگر دسته گلی به آب دادیم، دسته گل هایش را پس بگیرد . . .

 

 

گفتگو با خدا

 

شکسته های دلت را به بازارخدا ببر
خدا خود بهای شکسته دلان است . . .


خبر جنجالی – زیباترین مدل دنیا بیوه شد

” آدریانا لیما ” یکی از زیباترین مدل های جهان ، از همسرش جدا شد. این زیباروی برزیلیک ه از زندگی 5 ساله با همسر بسکتبالیستش دارای 2 فرزند دختر است با تایید این خبر افزود : بعد از نگرانی ها و توجه های بسیار طولانی ما به این نتیجه رسیدیم که از هم جدا شویم، اما همچنان در قبال بچه ها مسئول هستیم و سعی میکنیم آنها آسیبی از این جدایی نبینند.

 

5 3 2014 9 26 59 PM خبر جنجالی   زیباترین مدل دنیا بیوه شد

آدریانا 32 ساله در سال 2006 با همسر 35 ساله اش آشنا شد و 2 سال بعد آنها رسما نامزد شدند و در روز ولنتاین سال 2009 ازدواج کردند. جدایی آنها شوک بزرگی برای هواداران این سوپر مدل معروف است. آدریانا لیما عنوان سومین سوپر مدل دنیا با دستمزد نجومی را در سال 2013 کسب کرده است ، او از زمانیکه یک نوجوان بود به حرفه مدلینگ پرداخت و در 15 سالگی اولین قرارداد رسمی اش با یک برند مطرح امضا کرد و راهی نیویورک امریکا شد.


روش پاک کردن لکه سس

برای تمیز کردن سس گوجه فرنگی از روی لباس هرگز از آب داغ استفاده نکنید. گرما باعث ثابت شدن لکه می‌شود.
hou7082 روش پاک کردن لکه سس
روش پاک کردن این سس مانند سس مارینارا، کچاپ، سس باربکیو، سس پیتزا و سالسا است.

مراحل زیر را امتحان کنید:

- لکه را داخل آب سرد بگذارید و 2 قاشق غذاخوری سرکه سفید و یک قاشق غذاخوری مایع ظرفشویی به آن اضافه کنید. مدت زمان خیس خوردن مهم است. پس بگذارید قسمت لک‌شده حداقل نیم ساعت داخل آب باقی بماند.

- روی قسمت لک‌شده را بمالید تا کاملا تمیز شود. سپس آبکشی نمایید.

- در صورتی که لکه کم‌رنگ اما همچنان باقیست، مراحل فوق را تکرار کنید. تا زمانی که کاملا محو نشود، از شستشو با آب گرم و رسیدن گرما به آن خودداری کنید تا شانس پاک شدن از بین نرود.

- در صورتی که لکه خیلی قابل محسوس است، از لکه‌بر استفاده کنید. قبل از کاربرد دستورالعمل آن را کامل بخوانید.


قاتلی که در دقیقه 90 بخشیده شد

 dar 2271 قاتلی که در دقیقه 90 بخشیده شد

رییس زندان و دیگر کارکنان تولدش را تبریک می‌گویند. «بلال» روز سه‌شنبه 26فروردین تا بالای چوبه‌دار رفت و به زندگی برگشت.

به گزارش شرق، هفت‌سال پیش وقتی که 19ساله بود درگیری او و چند جوان دیگر در چهارشنبه‌بازار شهرستان نور منجر به کشته‌شدن عبدالله حسین‌زاده، فرزند یکی از پیشکسوتان فوتبال شهرستان شد و بلال به قصاص محکوم شد.

روز اجرای حکم روبه‌روی دادسرای شهرستان نوشهر، چندقدم دورتر از دریا داربست فلزی زدند. مردم از پنج صبح دور این داربست ایستادند و با فریادهای یاحسین از خانواده حسین‌زاده که از هفت‌سال پیش داغدار پسرشان، عبدالله هستند طلب بخشش کردند. مادر مقتول به مردم گفت خالی‌شدن خانه چقدر سخت است. او در آخرین لحظات به‌صورت بلال سیلی زد و بعد طناب را از گردن او برداشت. بلال می‌گوید فاصله بین قصاص و بخشش او همین سیلی بود. ساعتی بعد از پایان مراسم و بخشش این محکوم به مرگ، با او در داخل زندان گفت‌وگو کردیم.

کی فهمیدی که حکم قرار است اجرا شود؟

حکم قرار بود سه‌ماه پیش اجرا شود اما با تلاش انجمن حمایت از زندانیان و همکاری رییس زندان به تعویق افتاد. روزهای آخر سال قبل قرار بود اجرا شود که باز هم عقب افتاد. بار سوم قرار بود 15 فروردین اجرا شود که تا امروز- روز اجرا- عقب افتاد اما این‌بار دیگر وقت من تمام شده بود. من دوشب قبل از روز اعدام به بچه‌های بند گفتم به احتمال 99‌درصد فردا صبح مرا به سلول انفرادی پایین می‌برند برای اجرای حکم. بیرون همه خبر داشتند. چند روز قبل که به خواهرم زنگ زدم پرسید پایین نرفتی؟ گفتم داستان چی است؟ گفت هیچی. فهمیدم که قرار است حکم اجرا شود.

وقتی برای اجرای حکم صدایت زدند چه کردی؟

وقتی که مرا صدا کردند و گفتند افسر نگهبانی کارت دارد، بلافاصله وضو گرفتم، سجاده‌ام را برداشتم و پایین رفتم. با بچه‌ها خداحافظی کردم. گفتند برمی‌گردی. گفتم نه، این‌بار می‌روم برای همیشه. پایین که رفتم. چندرکعت برای خودم و مقتول نماز خواندم و به دعای توسل و زیارت عاشورا مشغول شدم. نماز امام زمان خواندم. شب آخر کار من فقط نماز و دعا بود.

در آن شب به چه فکر می‌کردی؟

حاج آقا مفیدی از واحد فرهنگی زندان آمد پیش من. گفتم برگه‌ای بده وصیت بنویسم. گفتم من خودم را ساختم برای آن دنیا. هر 10دقیقه برای عبدالله و خودم نماز خواندم و گفتم دارم می‌آیم پیش تو فقط نمی‌دانم چطور ببینمت.

استرس داشتی؟

بله، داشتم ولی فکر هم می‌کردم که این شتری است که در خانه همه خوابیده. یکی جوان می‌‌میرد و یکی پیر. همه یک‌روز می‌روند. به حاجی گفتم چوبه‌دار چطور است، باید چه‌کار کنم؟ گفت وقتی رفتی پای چوبه‌دار «اشهد» بگو. من مدام همین را در ذهنم تکرار می‌کردم. دورکعت نماز «حاجت» خواندم.

وقتی صدای «یا حسین» مردم را از بیرون زندان شنیدی چه حسی داشتی؟

ساعت پنج بود که صدای «یا حسین» «یا حسین» از بیرون آمد، یک دفعه بغضم ترکید.

به مادرت هم فکر کردی؟

مادرم رفیق من است. الان هم خدا فقط به خاطر مادرم به من رحم کرد.

به مادر مقتول هم فکر می‌کردی؟

آن صحنه‌ای که میکروفن را به دست گرفت، همه که سکوت کردند و او گفت من 11سال است که «یا حسین» «یا حسین» می‌گویم، یکهو تنم لرزید. فقط گفتم «یا ابوالفضل».

تو شاگرد پدر مقتول، عبدالغنی حسین‌زاده بودی؟

نه فقط من بلکه همه بچه‌های محله‌مان به مدرسه فوتبالش می‌رفتند. خیلی‌ها را فرستاد برای تیم‌ملی نوجوانان. سیدحسن حسینی را فرستاد تیم‌ملی نوجوانان. خیلی‌ها را به جایی رساند. من نمی‌دانستم فوتبال چیست، اما در مدرسه فوتبال یاد گرفتم و بعد رفتم کشتی.

با اینکه همه اینها را می‌دانستی با پسرش درگیر شدی؟

بله می‌دانستم، می‌شناختمش. چند دقیقه قبل از حادثه هم او را در جمعه‌بازار دیدم و گفتم عبدالله من دارم می‌روم جشن عروسی دوستم. گوشی موبایلت را به من می‌دهی که گفت آره. من هیچ مشکلی با او نداشتم. من همیشه از کودکی کار می‌کردم. جوشکار بودم حتی با لباس کار به عروسی برادر و خواهرم رفتم. گاهی که از سر کار بر می‌گشتم راننده‌ها لباس سیاه مرا که می‌دیدند سوارم نمی‌کردند.

پس آن روز چه شد؟

آن روز دعوا اصلا بین من و عبدالله نبود اما در نهایت در درگیری که دونفر دیگر هم بودند؛ عبدالله کشته شد و من محکوم شدم.

روز اعدام دوستانت هم آمده بودند، بعید نبود بعضی از آنها هنوز چاقو در جیب داشته‌ باشند.
من امروز هم در فیلمی که می‌گرفتند به دوستانم گفتم سعی کنند چاقو دست نگیرند، اگر بزرگ‌تری هم زیر گوششان زد صلاح و خوبی‌اش را می‌خواهد. ای‌کاش همان موقع کسی زیر گوش من می‌زد.

سیلی‌ای که مادر مقتول به‌صورتت زد درد داشت؟

من فکر می‌کنم فاصله میان رضایت و قصاص من همین سیلی بود. بین من و این مادر همین سیلی بود که باید زده می‌شد. وقتی گفتم مرا ببخشید و به پدر و مادرم رحم کنید، پدرش گفت مگر تو به ما رحم کردی؟ من یک لحظه یادم آمد آن «اشهد» را فراموش نکنم. من نمی‌دانم چگونه از آنها تشکر کنم به‌ویژه از مادر و پدرش.

 فکر می‌کنی اگر مثلا برادر شما در این درگیری کشته شده بود تو و خانواده‌ات می‌توانستید ببخشید؟

مادر من دل رئوفی دارد.

ولی بخشیدن خیلی راحت نیست.

بله، اصلا راحت نیست. مادر من همیشه سعی می‌کند به همه کمک کند. پسردایی مرا مثل فرزند نگهداری می‌کند. مادر من همه عمرش کار کرده.

فکر نمی‌کنی باعث رنج بیشتر این مادر شدی؟

این تقدیر من بود و سرنوشتم. نمی‌خواستم اینطور شود.

 شنیدی که هنرمندان زیادی برای بخشش تو تلاش کردند. برنامه «90» هم از خانواده مقتول خواست تو را ببخشند.

من ساعت‌های آخر در سلول طبقه پایین بودم ولی وقتی برگشتم بچه‌ها می‌گفتند که برنامه «90» هم در مورد من گفته. به نظرم این بخشش، بخشش همه مجرمانی بود که پشیمان هستند.

 ولی خانواده مقتول این نگرانی را هم داشتند که با بخشش تو، جوان‌ها باز هم دست به چاقو ببرند به این امید که بخشیده می‌شوند.

جوان‌ها باید به من نگاه کنند و من درس عبرت‌شان بشوم. زندگی خانواده من خراب شد. وقتی به دعوا و چاقو فکر می‌کنند باید مرا پای چوبه‌دار به یاد بیاورند و مادرم را که چه می‌کرد. در یک چشم به‌هم‌زدن صندلی ممکن بود بیفتد.

وقتی بالای صندلی بودی ترسیدی؟

بله، ترسیدم.

هر آن ممکن بود خشم و غصه خانواده باعث شود تو را نبخشند.

بله. من مسلمانم و نماز می‌خوانم و به هر تصمیمی که آنها برای من گرفته باشند پایبندم. حالا هم به قول‌هایم عمل می‌کنم.

تو باید بعد از محکومیت 10سال از این شهرستان دور باشی. به این قول عمل می‌کنی؟

بله. اگر من زیر قول خودم بزنم، یعنی آبروی خانواده‌ام را هم زیر سوال برده‌ام و باز آنها را پیش خانواده آقای حسین‌زاده شرمنده کرده‌ام. اینها هیچ، آه خدا را چه کنم. منِ بلال نمی‌دانستم نماز چیست. درست است که در زندگی کار به کار کسی نداشتم ولی حالا در زندان و به خاطر درس‌هایی که از رییس زندان گرفتم خیلی چیزها را آموختم و زندگی‌ام فرق کرده.

هیچ‌وقت مقتول را به خواب دیدی؟

یک بار خواب دیدم که من، او، خواهرش و خواهرزاده من در محله سنگ‌سفید هستیم. یک پاترول مشکی هم داریم. من یکهو خیلی شدید گریه کردم. بچه‌های بند مرا بیدار کردند گفتند چه شده که گریه می‌کنی؟ یک‌بار دیگر بعد از هشت‌ماه که در زندان ساری بودم و خیلی نگران، خواب دیدم در حیاط مسجد محله‌مان هستم. یک چنار بزرگ قدیمی آنجاست. در خواب دیدم که به یکی از شاخه‌های این درخت طناب‌دار بسته و به گردن من انداخته‌اند. عمو غنی آمد و طناب را از گردن من برداشت. امروز دوباره یاد آن خواب افتادم.

تو باید محکومیتت را بعد از این بخشش بگذرانی. بعد از آزادی چه کار خواهی کرد؟

اینجا در زندان خیاطی و آرایشگری یاد گرفتم. بعد از این همه حبس لباس مردم را می‌شویم تا پولی به دست بیاورم. از این در که بیرون بروم کارم را ادامه می‌دهم. من جوشکاری را دوست دارم. همه این نرده‌های آهنی زندان را خود من جوش داده‌ام. دوست دارم زندگی سالمی داشته باشم.


شرح نامه خداحافظی ویکتور والدس

ویکتور والدس، دروازه بان بارسلونا که پیشتر اعلام کرده بود در پایان فصل از بارسلونا جدا خواهد شد، در نامه ای از همه ی افرادی که به او در 12 سال حضورش در بارسا کمک کردند و از او حمایت کردند، تشکر کرد.
9302 3m2185 شرح نامه خداحافظی ویکتور والدس
متن نامه به شرح زیر است:
“زمان خداحافظی من فرارسیده است.
متاسفانه، نتوانستم  آنطور که دوست دارم، در زمین فوتبال از شما خداحافظی کنم ولی این زندگی است و امسال کمی با من بی‌رحم بود

زمان آن رسیده که نگاه کنم به کجا رسیده‌ام و به چه کسی تبدیل شده‌ام. تنها می‌توانم به اشخاصی فکر کنم که من را به اینجا رسانده‌اند. این نامه را به آنها تقدیم می‌کنم.

اوریول تورت، خوسه آنتونیو پوسانکو، خوان مانوئل آسنسی، اوسیچینیو لوپس، آلبرتو بنایگس، آنتونیو اولمو، خوان کارلوس پرس روخو، پپ سگورا، کوینه کاستاس، خوان ویلا، یوردی کاستل….  مربیانی که من را به یک ورزشکار تبدیل کردند و رویایم را محقق کردند. افرادی که یک پسر 10 ساله را، 10 سال بعد به دروازه بان نوکمپ تبدیل کردند.

لوییس فن خال از تو متشکرم که به من شهامت بازی کردن در بازی‌های بزرگ را دادی و استعدادم را کشف کردی. او ساخت بارسای تاریخی را شروع کرد. افتخار می‌کنم که جزئی از آن بودم. از صمیم قلب سپاس‌گذارم.

متشکرم رایکارد، برای اینکه به من اعتماد به نفس دادی و با تو افتخار کسب کردیم. دست من را در پاریس به جام اروپایی رساندی. هر جا هستی، برای تمام زندگی ام به تو مدیون.

متشکرم پپ، برای اینکه درهای بازی کردن در سبکی که برایم نا‌آشنا بود را به روی من باز کردی،  برای اینکه من را در راهی قرار دادی که فقط به دنبال موفقیت بودیم و ما با هم به آن رسیدیم. درست است؟ همیشه در یاد ما هستی، حرف من را باور کن، تا ابد.

از تو متشکرم تیتو، هر جا که هستی. متشکرم که علاوه بر پیروز بودن، به ما یاد دادی که  برای زندگی کردن باید محکم بود و شخصیت داشت.

از تمام هم تیمی ‌هایم متشکرم و از بازی کردن با شما  لذت بردم،  همینطور از دیدن لوگوی بارسا روی سینه‌ام.  از اینکه به من اهمیت دادید و باعث پیشرفتم در این سال‌ها شدید. از شما متشکرم.

و البته، نمی‌توانم مهم ترین شخصیت افراد زندگیم را فراموش کنم، هواداران وفادار که در این 12 سالی که این پیراهن را پوشیدم، حمایتم کردند. افرادی که هر اتفاقی افتاد، پشت من بودند و انگیزه ی لازم را به من می‌دادند. افتخار می‌کنم که در خوشحالی هایشان از من حمایت می‌کردند. هر بازی پشت من بودند و انرژی مثبت برای من ارسال می‌کردند و همین انرژی باعث جلو رفتن من بیشود.بدون آنها، تنها آمدن در این راه، غیرممکن بود.

برای همیشه، زنده باد بارسا


بالا رفتن نرخ مسکن متاثر از نوسان نرخ حامل های انرژی

سید مهدی هاشمی در گفت و گو با خانه ملت در رابطه با افزایش نرخ اجاره بهای مسکن در کشور گفت: بحث هدفمندی یارانه و افزایش قیمت حامل های انرژی، تاثیر مستقیمی بر قیمت مسکن دارد و در گذشته نیز احتمال افزایش نرخ مسکن و اجاره بها با توجه به اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه ها داده شده بود.

zzzz بالا رفتن نرخ مسکن متاثر از نوسان نرخ حامل های انرژی

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی افزود: افزایش نرخ حامل های انرژی باعث افزایش هزینه تولید، توزیع و دستمزد می شود، از این رو رشد قیمت مسکن با توجه به شرایط موجود امری طبیعی تلقی می شود.

وی ادامه داد: در این وضعیت باید نظارت به نحوی باشد که قیمت مسکن خارج از چارچوب و استانداردهای مصوب افزایش نیابد، یعنی باید بررسی شود که تغییر قیمت حامل های انرژی چه میزان بر هزینه های ساخت مسکن اثرگذار بوده و به همان نسبت نیز، نرخ خرید یا اجاره افزایش یابد.

رییس کمیسیون عمران مجلس در رابطه با شیوه محاسبه نرخ اجاره بها نیز گفت: مبلغ اجاره مسکن برابر با یک صد و پنجاهم (1/150)، تا یک سیصدم (1/300) نرخ ملک است و طبیعتا با افزایش نرخ ملک به همین میزان نرخ اجاره هم افزایش می یابد، یعنی یک مسکن با بهای 300 میلیون تومان حداقل یک میلیون و حداکثر 2 میلیون تومان اجاره ماهانه دارد و این قیمت رایج در بازار است.

وی تصریح کرد: بنابر این زمانی که نرخ تولید مسکن افزایش می یابد طبیعتا نرخ اجاره هم بالا خواهد رفت، اما بازهم باید مراقب بود که برخی عوامل، بی دلیل این نرخ را افزایش ندهند که حقوق مردم نیز ضایع نشود.

نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات و اسلامشهر در مجلس در رابطه با پیش بینی تغییر نرخ مسکن نیز گفت: قیمت حامل های انرژی افزایش چشمگیری نداشته، از این رو نمی توان انتظار تاثیر گذاری محسوسی را داشت و قاعدتا این شوک تنها یکبار خواهد بود.


اولین حضور کواچ در تمرینات تیم ملی والیبال

به گزارش فارس، نخستین تمرین تیم ملی والیبال ایران با حضور اسلوبودان کواچ ظهر امروز، شنبه در سالن 12 هزار نفری آزادی تهران برگزار شد. سرمربی تیم ملی والیبال که ساعت 7 بامداد از صربستان وارد فرودگاه امام خمینی (ره) شده بود، بعد از اسکان در محل اقامت خود بی‌درنگ راهی سالن 12 هزار نفری شد تا در نخستین تمرین ملی پوشان ایران شرکت کند.

این تمرین با حضور تمام ملی‌پوشان دعوت شده به اردوی تیم ملی الف والیبال از ساعت 12 در سالن 12 هزار نفری آغاز شد و کواچ بعد از آشنایی با بازیکنان تمرینات خود را آغاز کرد. نخستین تمرین ملی‌پوشان والیبال ایران زیر نظر کواچ به مدت یک و ساعت و نیم طول کشید تا عصر امروز بازیکنان دومین تمرین را نیز زیر نظر این مربی صربستانی برگزار کردند.

تیم ملی والیبال ایران خود را برای حضور در لیگ جهانی سال 2014 آماده می کند که از دوم خرداد ماه آغاز خواهد شد. شاگردان کواچ امروز در دیداری دوستانه به مصاف استرالیا خواهند رفت.

9302 3s1163 اولین حضور کواچ در تمرینات تیم ملی والیبال

9302 3s1164 اولین حضور کواچ در تمرینات تیم ملی والیبال

9302 3s1166 اولین حضور کواچ در تمرینات تیم ملی والیبال

9302 3s1167 اولین حضور کواچ در تمرینات تیم ملی والیبال

 


مرد جوان قربانی جنایت هولناک برادر زن

به گزارش باشگاه خبرنگاران، در این پرونده مصطفی 27 ساله متهم است با همدستی خواهرش به نام زهرا دی ماه سال 91 همسر صیغه ای خواهرش را به قتل رسانده اند.

9302 3m2163 مرد جوان قربانی جنایت هولناک برادر زن
صبح امروز جلسه محاکمه متهمان در شعبه 74 دادگاه کیفری و به ریاست قاضی عبداللهی برگزار شد.

در ابتدای این جلسه نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: مصطفی 27 ساله متهم به مباشرت در قتل عمدی امیر با ضربه چاقو جنایت بر میت و سرقت می باشد.

زهرا نیز متهم به معاونت در قتل و رابطه نامشروع است. با توجه به محتویات پرونده برای متهمان تقاضایی مجازات قانونی دارم.

در ادامه اولیای دم در جایگاه قرار گرفته و برای قاتل تقاضای قصاص کردند وکیل اولیای دم در شکایتش گفت: زهرا شب حادثه مقتول را به خانه اش دعوت کرده و در ادامه مصطفی او را با ضربه های چاقو به قتل می رساند.

در ادامه جلسه دادگاه قاضی عبداللهی با تفهیم اتهام به مصطفی از او خواست به دفاع از خود بپردازد. متهم به قتل نیز اتهام قتل عمدی و جنایت بر میت را قبول کرد اما منکر سرقت شد.

او در تشریح قتل اظهار داشت: من نمی خواستم امیر را بکشم چند وقت قبل از قتل متوجه شدم مرد جوانی به خانه خواهرم رفت و آمد دارد به همین خاطر در مقابل خانه او کشیک دادم و یک روز وقتی مرد جوان از خانه خارج شد با وی درگیر شدم. مدتی بعد متوجه شدم دوباره مردی به آن خانه رفت و آمد دارد به همین خاطر شبانه وارد خانه شده و با مقتول رو به رو شدم. در حیات با هم درگیر شدیم که او مرا روی زمین انداخت و برایم چاقو کشید من هم از روی زمین یک چاقو برداشته و به آن چند ضربه به شکم و دست امیر زدم. امیر را سپس روی صندلی خودرو قرار داده تا به بیمارستان ببرم اما او در میان راه جان باخت. خیلی ترسیده بودم به همین خاطر چهار لیتر بنزین گرفته و جنازه را در حوالی همدان آتش زدم.

رئیس دادگاه: از ازدواج خواهرت با مقتول خبر داشتی؟

متهم به قتل: نه نمی دانستم.

رئیس دادگاه: در نزدیکی خانه شما دو بیمارستان قرار داشت چرا می خواستی مقتول را به کرج ببری؟

متهم به قتل: ترسیدم آنجا مرا کسی بشناسد. قصد داشتم او را تحویل اورژانس دهم و فرار کنم.

در ادامه این جلسه زهرا در جایگاه قرار گرفت و با انکار اتهاماتش گفت: هیچکدام از اتهامات را قبول ندارم. من و امیر صیغه نامه داشتیم و اتهام رابطه نامشروع درست نیست. من به مقتول علاقه داشتم و هیچوقت قصد کشتن او را نداشتم. پس از دفاعیات وکیل متهمان و آخرین دفاع مصطفی و زهرا قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شدند.


هوادارن استون ویلا با لباس های عجیب

 “مترو” با انتشار این خبر افزوده است:”طرفداران “استون ویلا” با پوشیدن لباس های مخروطی غول پیکر خیابان های لندن را مسدود کردند خیابان هایی که به ورزشگاه “وایت هارت لین” منتهی می شدند.

9302 3m2200 هوادارن استون ویلا با لباس های عجیب
آخرین گزارش ها از تیم “استون ویلا” حاکی از آن است که “پائول لمبرت” مدیرکل این تیم قرار است در فصل آینده تمهیداتی را برای تقویت آن تیم بیاندیشد.
اخبار ورزشی – تدبیر